Perdic | contact lights | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (8722 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	contact lights U	چراغهای سفید در دو طرف باند موازی با خط مرکز ان

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	lights U	شش
	According to my lights . U	تا آنجا که عقلم قد می دهد
	lights U	ریه جانوران
	lights out U	علائم مخابرات بوسیله نور هنگام خاموشی
	lights out U	ساعت خواب
	high lights U	موضوعات مهم مطالب مهم
	front lights U	چراغهایجلو
	indicator lights U	نورهایراهنما
	running lights U	فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
	polar lights U	نورقطبی
	rear lights U	چراغهایعقب
	warning lights U	چراغهشدار
	bright lights U	شهربازیبزرگیکهدرآنوسایلبازیزیادیدرآنیافتمیشود
	fairy lights U	چراغهایتزئینیرنگی
	breakdown lights U	چراغهای عدم کنترل
	battle lights U	چراغ خاموشی شبانه
	high lights U	نکات مهم
	pilot lights U	پیلوت
	side lights U	چراغهای طرفین ناو
	side lights U	چراغ دریانوردی طرفین ناو
	northern lights U	سپیده شمالی فجر شمالی
	southern lights U	شفق جنوبی
	northern lights	شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
	northern lights U	نور فجر شمالی
	list of lights U	کتاب چراغها
	leading lights U	عضو مهم
	leading lights U	شمع محفل
	leading lights U	چشم و چراغ
	pilot lights U	افروزک
	pilot lights U	شمعک
	battle lights U	چراغهای جنگی
	battle lights U	چراغ پلیس
	According to his own lights , he was doing nothing wrong at all. U	آن طور که عقلش قد می داد اعمالش صحیح بنظرش می آمد
	tail lights U	چراغ عقب ماشین
	red lights U	چراغ خطر
	gas lights U	نور یا روشنایی گازی
	gas lights U	چراغ گازی
	traffic lights U	چراغ راهنمایی
	riding lights U	چراغ لنگر
	red lights U	چراغ سمت چپ
	brake lights	چراغ های ترمز
	red lights U	چراغ قرمز
	The lights of the aircraft were blinking. U	چراغهای هواپیما خاموش ؟ روشن می شدند ( چشمک می زدند )
	To turn off the lights. (T. V. ,radio). U	چراغ ( تلویزیون ؟ رادیو وغیره ) راخاموش کردن
	Turn left at the traffic lights.	از چراغ راهنمایی به دست چپ بپیچید.
	dipped headlights [lights] [British English] U	نور پایین [خودرو]
	dimmed headlights [lights] [American English] U	نور پایین [خودرو]
	contact U	کنتاکت
	contact U	برخورد
	to be in contact U	تماس داشتن
	contact U	تماس یافتن تماسی
	contact U	محل اتصال تماس گرفتن
	contact U	اتصال
	contact U	تماس
	contact U	یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
	Where can I contact Mr …. ? U	کجا می شود با آقای ….تماس گرفت ؟
	contact U	اتصال الکتریکی برخورد
	contact U	قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
	contact U	ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
	contact U	فراخوانی کاربر یاوسیله در شبکه
	intermediate contact U	کنتاکت واسطه
	intermediate contact U	کنتاکت میانی
	impluse contact U	کنتاکت ضربهای
	pin contact U	اتصال سنجاقی
	plug contact U	کنتاکت دوشاخه
	point contact U	تماس نقطهای
	point contact U	کنتاکت نقطهای
	interrupter contact U	کنتاکت قطع
	main contact U	کنتاکت اصلی
	normally open contact U	اتصال معمولا باز
	interrupter contact U	کنتاکت پلاتین
	line of contact U	خط تماس
	mercurial contact U	کنتاکت جیوهای
	movement to contact U	حرکت به اخذ تماس
	movement to contact U	حرکت به تماس
	multi contact U	چند قطبی
	multiple contact U	دسته کنتاکت
	multiple contact U	کنتاکت دستهای
	normally closed contact U	اتصال معمولا بسته
	point of contact U	نقطه تماس
	protective contact U	کنتاکت محافظ
	zone of contact U	ناحیه تماس
	zone of contact U	محل برخورد
	contact lens U	لنز چشم
	contact lens U	عدسی مماس
	contact lens U	عدسی بساو
	contact lenses U	لنز چشم
	contact lenses U	عدسی مماس
	contact lenses U	عدسی بساو
	contact lever U	اهرم اتصال
	contact printer U	اتصالچاپگر
	negative contact U	اتصالنگاتیو
	positive contact U	اتصالبارمثبت
	wiping contact U	کنتاکت لغزان
	to make contact U	پیوستن
	to make contact U	اتصال دادن
	relay contact U	کنتاکت رله
	roller contact U	کنتاکت غلتکی
	self cleaning contact U	کنتاکت خودشوی
	side contact U	شاخک لامپ
	sliding contact U	کنتاکت لغزان
	sliding contact U	کنتاکت لغزشی
	spring contact U	کنتاکت فنری
	switch contact U	کنتاکت اتصال
	to break contact U	اتصال راقطع کردن
	to break contact U	جریان راگسستن
	to bring into contact U	تماس دادن
	to bring into contact U	پیوستن
	To be in touch ( contact) with someone. U	با کسی درتماس بودن
	contact piece U	پلاتین
	contact lost U	هدف گم شد
	contact lost U	هدف ازمیدان تعقیب خارج شد
	contact lost U	تماس قطع شد
	contact line U	خط تماس
	contact flange U	فلانژ تماس
	contact fire U	انفجارمین در اثر تماس با کشتی
	contact fire U	انفجار در اثر تماس
	contact electricity U	فشار الکتریکی تماسی الکتریسیته تماسی
	contact microphone U	میکروفون کنتاکتی
	contact mine U	مین اصطکاکی
	contact patrol U	گشتی اخذتماس
	contact patrol U	گشتی تماس
	contact party U	گروهی که برای کسب اطلاعات از یک یکان به جلو اعزام میشود
	contact party U	گروه تماس
	contact pair U	زوج اتصال
	contact mine U	مین ضربتی
	contact mine U	مین مکانیکی
	contact mine U	مین مجاورتی
	contact drop U	افت کنتاکتی
	contact diameter U	قطر تماس
	contact detector U	اشکارساز کنتاکتی
	collective contact U	کنتاکت جامع
	change over contact U	کنتاکت تغییر دهنده
	carbon contact U	کنتاکت کربنی
	breaker contact U	پلاتین
	breake contact U	کنتاکت ساکن
	contact surface U	سطح تماس
	area contact U	سطح تماس
	angle of contact U	زاویه تماس
	collector contact U	اتصال کلکتور
	contact angle U	زاویه تماس
	contact breaker U	افتومات
	contact breaker U	کلید قطع کننده
	contact behavior U	رفتار تماس جویانه
	contact bar U	الکترود جوشکاری
	contact backlash U	دنده کور تماس
	contact area U	سطح تماس
	contact area U	منطقه اخذتماس
	contact area U	منطقه تماس
	advance to contact U	پیشروی برای اخذ تماس
	contact piece U	کنتاکت
	dry contact U	اتصال الکتریکی غلط که باعث خطای تمام نشدنی میشود
	contact print U	چاپ خشک
	contact print U	چاپ به طریقه تماس
	contact rail U	ریل کنتاکت
	contact ratio U	نسبت تماس
	contact rectifier U	یکسوکننده مجاورتی
	contact report U	گزارش اخذ تماس
	contact report U	گزارش تماس با هواپیمای دشمن
	delayed contact U	چاشنی با تماس تاخیری سیستم پیش تنظیم تاخیری
	contact resistance U	مقدار مقاومت کنتاکت
	contact series U	اتصال سری
	contact with the net U	خطای تماس با تور والیبال
	contact sparking U	جرقه کنتاکت
	contact sweeping U	روبیدن ضربتی
	contact sports U	ورزشهای برخوردی
	contact pressure U	فشار تماس
	contact pressure U	فشار تماسی
	impluse contact U	کنتاکت ایمپولز
	contact plug U	فیش اتصال
	contact plug U	دوشاخه برق
	contact point U	قطب تماس
	contact point U	وسیله تماس نقطه اخذ تماس
	contact points U	نوکهای کنتاکت
	contact potential U	ولتاژ تماسی
	contact potential U	فشار الکتریکی تماسی
	contact sweeping U	روبیدن مکانیکی
	electric contact U	کنتاکت الکتریکی
	ignition by contact U	احتراق تماسی
	double contact lamp U	لامپ با اتصال مضاعف
	hard contact printing U	چاپ تماسی که در ان هدچاپگر با نیروی محسوسی روی لایه زیرین فشار واردمی اورد
	To establish( make) contact. U	تماس دایر ( برقرار ) کردن
	ignition by contact breaking U	احتراق با قطع کنتاکت
	contact voltage regulator U	نافم ولتاژ با کنتاکت
	brush contact loss U	افت زغال
	If there is a reason for complaint, please contact ... U	اگر شکایتی دارید، لطفا با ... تماس بگیرید.
	angular contact bearing U	یاطاقان زاویه دار
	multi contact plug U	دوشاخه با کنتاکتهای متعدد
	single contact switch U	کلید یک قطبی
	single contact lamp U	لامپ تک کنتاکتی
	surface contact rectifier U	یکسوکننده سطحی
	contact potential barrier U	پشته پتانسیل مجاورتی
	welded contact rectifier U	یکسو کننده نقطهای جوش شده
	contact potential difference U	اختلاف پتانسیل مجاورتی
	wire contact distributor U	دلکوی تماسی
	point contact rectifier U	یکسو کننده نقطهای
	contact ion engine U	موتوری برای ایجاد تراست درفضا
	metallic contact grid U	میخمتصلفلزی
	hot-shoe contact U	نفطهاتصالفلاش
	multiple contact switch U	کلید پلهای